ویلیام ادواردز دمینگ (W. Edwards Deming)


ویلیام ادوارز دمینگ در 14 اکتبر 1900 در سیوکس سیتی آیوا در آمریکا به دنیا آمد. اندکی پس از آن زمان وقتی زمین آزاد در وایومینگ در دسترس قرار گرفت، پدر او ویلیام موفق به خرید یک قطعه زمین شد و با خانواده خود نخست به شهر کودکی و سپس به شهر پاول مهاجرت نمود جایی که نخستین خانه آن ها کلبه ای از کاغذ قیر اندود به اندازه یک خودروی بارکشی بود. دمینگ بیاد می آورد که مادرش دست او و برادرش را می گرفت و برای به دست آوردن لقمه ای نان آن ها را از خانه بیرون می برد. مادر او در سان فرانسیسکو در رشته موسیقی تحصیل کرده بود و پیانو و آواز تدریس می کرد. بعضی از هنرآموزان او که قادر به پرداخت شهریه نبودند غذا یا کالاهای دیگر را برای استاد خود می آورند. نخستین مدرسه دمینگ در پاول شاگردانی از کلاس اول تا ششم داشت، همه شاگردان در یک کلاس به سر می بردند. وقتی دوازده ساله بود به نخستین شغل خود با دستمزد هفته ای یک دلار و بیست و پنج سنت مشغول شد.

در سال 1917 دوران دبیرستان را به پایان رساند و وارد دانشگاه وایومینگ در لارامی شد. این دانشگاه شهریه نداشت و دمینگ با 50 دلاری که پس انداز کرده بود و کمک گاه به گاه خانواده اش گذران می کرد.

در سال 1921 با دریافت دانشنامه فیزیک از همین دانشگاه فارغ التحصیل شد. برای تحصیل ریاضیات و کمک در تدریس مهندسی یک سال دیگر هم در آن دانشگاه ماند سپس برای تدریس فیزیک به مدرسه ماینز کلرادو رفت و دو سال را در آنجا سپری نمود همچنین در دانشگاه کلرادو در بولدر ثبت نام کرد و در سال 1924 با دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته های فیزیک و ریاضیات فارغ التحصیل شد.

از آنجا که دمینگ در دروس خود بسیار برجسته ظاهر شده بود، یکی از استادان او پیشنهاد کرد که به دانشگاه ییل برود، او بعدها گفت: فکر می کردم پرفسور لستر عقل خود را از دست داده است، با این حال پرفسور لستر که خود در دانشگاه ییل تحصیل کرده بود از طرف دمینگ نامه ای به آن دانشگاه نوشت و بدین ترتیب به او یک بورس تحصیلی و یک کار آموزشی پاره وقت با حقوق سالانه هزار دلار اعطاء شد. دمینگ در سال 1928 با درجه دکترای فیزیک _ ریاضی فارغ التحصیل شد و تز پایانی او در مورد دسته بندی هسته ها در اتم هلیم بود. وقتی مشغول تحصیل در مقطع دکتری بود، تابستان ها در کارخانه وسترن التکریک هاثورن در شیکاگو در مورد فرستنده های رادیویی تحقیق می کرد. او با تعداد زیادی دانشمند، ریاضیدان و آمارگر در تماس بود که شدیداً بر او تاثیر گذاشتند، از جمله والتر شوهارت، که بعدها به عنوان پدر کنترل آماری کیفیت شناخته شد.


دکتر دمینگ در ژاپن

نخستین شغل تمام وقت دمینگ در فیکسد نیتروژن ریسرچ، لابراتوری وابسته به وزارت کشاورزی ایالات متحده بود. او همچنین از سال 1930 تا 1946 دانشیار ویژه ریاضیات و آمار در دانشکده تحصیلات تکمیلی نشنال بوروآو بود. از سال 1933 تا 1943دمینگ رئیس بخش ریاضیات و آمار دانشکده تحصیلات تکمیلی USDA بود. در این دوران دمینگ و دیگران بخش اعظم تحقیق اصلی در مورد نمونه برداری و سایر جنبه های آماری نوین را انجام می دادند. او بسیاری افراد صاحب نام را برای سخنرانی در دانشکده تحصیلات تکمیلی  USDA دعوت نمود، هر سی و هشت مقاله علمی که تا سال 1938 نوشت در مورد فیزیک و خواص فیزیکی ماده بود، ولی طیف سخنرانی های او و استفاده از روش های آماری به سایر زمینه ها هم کشیده می شد.


در مارس 1938دوست قدیمی دمینگ، یعنی شوهارت، چهار سخنرانی در USDA برگزار کرد؛ شوهارت درباره موضوعات این سخنرانی ها کتابی را منتشر نمود به نام "روش آماری از منظر کنترل کیفیت" که دمینگ آن را ویرایش کرد و در مقاله ای تحت عنوان تئوری آماری خطاها به تشریح آن پرداخت.


در اواخر دهه 1930، اداره سرشماری ایالات متحده به جای اتکا به سرشماری کامل تصمیم به نمونه برداری گرفت. این اداره به بهترین متخصصان موجود نیاز داشت، پس آن ها از دمینگ دهوت به همکاری کردند و او در سال 1939 به عنوان ریاضیدان ارشد و مشاور نمونه برداری به آن پیوست.


مزیت های نمونه برداری از حد انتظار بالا رفت، این کار نه تنها قابل اطمینان و کم هزینه بود بلکه نتیجه دستیابی به نتایج سرشماری را به عنوان وسیله خط مشی و کسب و کار بسیار موثرتر نمود. امروزه ما نمونه برداری را در بخش های خصوصی و عمومی امر عادی می دانیم ولی این کار در آن زمان یک انقلاب بود.


دمینگ در اداره سرشماری استفاده از روش های کنترل کیفیت در محیطی غیرساختاری را آغاز نمود. او بر مبنای کار شوهارت روش های آماری کنترل کیفیت را برای ایجاد کیفیت و قابلیت اطمینان به کار برد. اداره سرشماری یکی از موفق ترین دستگاه های دولتی بود که در طیف گسترده ای از بخش ها با هزینه ها که هیچ سازمان دیگری اعم از عمومی یا خصوصی توان رقابت با آنان را ندارد، اطلاعات دقیقی فراهم می کند. دمینگ همچنین سلسله سخنرانی هایی را در ایالات متحده در مورد کنترل کیفیت آغاز نمود. در سال 1946 او اداره سرشماری را رها نمود و یک دفتر مشاوره در تحقیقات آماری تاسیس کرد. او همچنین به دانشکده تحصیلات تکمیلی مدیریت اقتصادی بازرگانی دانشگاه نیویورک پیوست. او به عنوان مشاور وزارت جنگ برای نخستین بار در سال 1947 از ژاپن بازدید کرد و در سال های 1950، 1951، 1952، 1955 و 1956 باز هم به آن کشور سفر کرد. در دسامبر 1950 در ژاپن بنیاد جایزه دمینگ گذاشته شد.


در سال 1955 دمینگ مدال شوهارت را دریافت کرد که هر سال توسط انجمن آمریکایی کنترل کیفیت اهدا می شود. مقاله های ویژه او امروزه به بیش از 170 مورد رسیده است. او هفت کتاب درسی و مقالات بیشماری به رشته تحریر درآورده است.


سال 1980 وقتی اثر پیشروانه شوهارت به نام کنترل اقتصادی کیفیت محصول ساخته شده به عنوان بزرگداشت پنجاهمین سال انتشار آن تجدید چاپ شد، دمینگ پیشگفتار جدیدی برای آن نوشت. مقاله سفید NBC در سال 1980 به نام "اگر ژاپن می تواند، چرا ما نتوانیم؟" دمینگ را شخصیتی برجسته معرفی نمود و نقش او را در تغییر ساختار اقتصادی ژاپن شرح داد. این مقاله نام او را به گوش رؤسای هیئت مدیره مختلفی در ایالات متحده رساند که قبلا به نقش و سهم دمینگ در مدیریت و کیفیت آگاه نبودند. مشغله کاری او چند برابر شد و بعدها برنامه کاری او تا 3 سال بعد رزرو شده بود. هر ساله در ایالات متحده بیش از 20 سمینار چهار روزه  برای مدیران برگزار می کرد. او برای شرکت در مراسم اهدای جوائز دمینگ هر سال تابستان به ژاپن سفر می کرد.


دمینگ کیفیت را با میزان یکنواختی و یکسانی کالا یا خدمات مربوط می دانست. به نظر او آنچه که باعث بهبود کیفیت در کالا می شود، همسان بودن کالاها یا خدمات است. به عبارت دیگر وجود نوسان در مشخصه های کالاها یا خدمات و انحراف از مشخصه هایی که از قبل تعیین شده است، کاهش کیفیت را موجب می شود و هرچه نوسان کاهش یابد، کیفیت و بهروری افزایش می یابد. از این رو است که باید از کنترل کیفیت آماری استفاده کرد. به عقیده دمینگ بازرسی از کالاهای تولید شده بسیار دیر، غیرموثر و هزینه بر است. ضمن اینکه اینکار نه کیفیت را تضمین می کند و نه آن را بهبود می بخشد. برای خرید مواد اولیه نباید بر اساس قیمت تصمیم گرفت، بلکه باید نمودارهای کنترل آماری کالاها را در نظر گرفت و بر اساس میزان نوسان و انحراف از مشخصه تصمیم گرفت.


از نظر دمینگ نوسان های تصادفی را علت های رایج ایجاد می کند، این علت ها نظام گرا (سیستماتیک) هستند. مسئول اصلی وقوع چنین نوسان هایی مدیران هستند. مواد خراب، ماشین خراب، کارکنان آموزش ندیده ، طراحی تولید ضعیف، شرایط محیطی نامناسب و ... به وجود آورنده این نوسان ها هستند. تنها کافی نیست که فرآیندها تحت کنترل باشند، بلکه باید از وقوع چنین نوسان هایی نیز جلوگیری کرد تا به کیفیت برتر دست یافت. از نظر دمینگ 85 درصد از مشکلات کیفیت مربوط به همین علت ها می باشد پس مدیریت مسئول 85 درصد از مشکلات مربوط به کیفیت است.


علت های ویژه موجب تولید کالا یا خدمات در بالاتر از حدبالایی کنترل یا پایین تر از حد پایینی می شود. این علت ها شامل بی توجهی و بی دقتی کارکنان، بی اطلاعی آن ها و ... است. 15 درصد از مشکلات از این علت ها ناشی می شوند.


دکتر دمینگ در سال 1993 چشم از جهان فروبست. او آمارگیری بود که دیدگاههایش در 14 توصیه امده است که در بخش های دیگر در همین سایت بدان پرداخته ایم .


برگرفته از modirsun.com